درد هایی که نمیشه گفت، اما میشه حسش کرد..

می خواهم خوشبخت و شاد زندگی کنم

تلگرام

قربانش بروم .. تلگرام را می گویم
که خواب نذاشته برای مردم، و معاشرت و رفت و آمدهایمان را پوشش داده.. می دانی یاد چه سالی افتادم؟
سال ٨٣ بود و دنیای مجازی و کنجکاوی و شیطنت های آن روز های ١٧ سالگی
همان روزها که عرض خیابان را بی فکر میگذری و دل خوشی از بستن ساعت مچی با بند رنگ رنگی و مانتوی لیمویی ات رو میپوشی و حس می کنی جذاب ترین آدم دنیایی!و بوی قرمه سبزی ای که از کوچه می آید و تو حالت خوب می شود که از مدرسه برمیگردی ..
 ده سال قبل از آن ها ، همان روزها که دایی جان  اینا جمع می شدند خانه ما و بعدش گاهی برق ها می رفت و سایه بازی های بعدش و هزار حرف و قصه های جالب قدیم که توی سایه ها تعریف می شد که یادمان برود همه جا تاریک است.. و چقدر دلهایمان روشن بود آن روزها
الان چه؟ آخیش هایمان همه آخ شده، و همش سرمان در تلگرام و معتاد گونه منتظریم در گروه های کذایی پست هارا ببینیم و مثلا اینها به چه درد زندگی ما می خورد جز اینکه در تاریکی شب گوشی بدست ،دلهایمان روشن نیست و فقط صفحه های موبایلمان نورانی است...همین!
آذر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شاپرک

دلم گرفته

درست شبیه آن موقع هایی که دلم از همکلاسی صمیمی دبیرستانم میگرفت.. شبیه همان موقع هایی که فهمیدم دوستم مریم، آنقدرها هم که فکر می کردم آدم خوبی نبوده، مثلا همان روزهایی که تا گفتم دانشگاه قبول شدم گفتند فقط گفتند خدا شانس بده، درست مثل همان موقع هایی که زمین خوردم و حس کردم باید قبل از تکاندن خاک لباسم ، باید اطرافم را نگاه بکنم ...
شبیه همان موقع هایی که حس های گمشده دست از سر آدم ورنمی دارند..
درست مثل موقعی که قدمی در زندگی برداشتم و آن همکلاسی قدیمی رفت و پشت سرش راهم نگاه نکرد
مثل موقعی که خواستم آدم باشم و با صداقت جلو بروم و آن نارفیق صداقتم را نقطه ضعفم حساب کرد
همین روزها
درست مثل همان موقع های نوجوانی، از همان جنس آدمها ، از همان رنگ آدمها ، دلم گرفته 

آذر
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شاپرک

می خواستــ❤ــم زن زندگی ات باشم

  • می خواستم زن زندگی ات باشم...
    زنی که پیشبند ببندد.سیب زمینی ها را سرخ کند.
    زنی که دستش فقط در خانه ی تو بسوزد.
    و لک عادت ماهانه اش 
    بر ملافه های خانه ی تو بیفتد.

    میخواستم زن زندگی ات باشم...
    زنی که لنگه گوشواره اش را در خانه ی تو گم کند.
    و صبح های زود ، بوی لاک قرمزش ،در خواب تو بپیچد.

    میخواستم زنی باشم که اکثر مریضی های عمرش،صدقه سر زن بودن در خانه ی تو باشد.(دیسک کمر...ضعف زانو).
    و با اینکه خسته است 
    برایت چای دم کند.
    و وقتی بلیز بی آستین می پوشد 
    حواسش باشد که پرده های خانه ات افتاده باشند.

    می خواستم سرم را با تو روی یک بالش بگذارم.و دو تایی بخزیم زیر یک پتوی مشترک.
    من 
    با تک تک سلول هایم ، می خواستم زن زندگی ات باشم.
    . 
    منبع: نوشته های سبا جزایری

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شاپرک

آزمون استخدامی

این روزها اتفاقاتی وجود دارند که گاهی می شنوم و برایم تکراری است و اما وجود دارد و من نسبت به همه مسائل راجب آن بسیار بدبین هستم

مثلا همین قضیه پارتی داشتن برای آزمون استخدامی
من همان سالها که دبستانی بودم، بدون اینکه هنوز با این مسائل دست و پنجه نرم کنم یا حتی بخواهم راجبش غصه بخورم
با این مسائل به طور کاملا  اتفاقی  
 مواجه شدم
و باید بگویم مواجه شدیم/ من و مهری جانم..
آن روزها که اینترنت نبود، ما یک تلویزیون رنگی ازین شهاب ها داشتیم
که خیلی دوستش داشتیم
خواهرم مهری، اهل انگولک کردن همه چیز بود و یادم می آید از گوشی آیفون روی دیوار گرفته تا گوشی تلفن و رادیو و فندک و ... به چیزی در خانه رحم نمی کرد 
یکی از تفریحاتش تلتکست بود، همان رسانه ای که هنوز هم روی 
نمایشگرها وجود دارد
مثلا مهری همه فوت و فن و دسته بندی های تلتکست رو بلد بود
یک تفریح دیگری داشت که شبکه هارا انقدر جلو میزد که دیگر کانال های فعال تمام میشد و نمایشگر می رفت روی کانال هایی که برفک نشان میداد اما صدای رادیو یا مکالمه های تلفنی هم می آمد.. 
میزد و می نشست تا ببیند صدای خط تلفنی محض تصادف هم شده روی آن کانال ها می آید یا نه/ به نظرم مهری واقعا کنجکاوی های جالبی داشت و الان که یادم می افتد 
فکر می کنم مهری الان یک جایی در بین زندگی و روزمرگی کارمندی حرام شده
خلاصه، وقتی صدای تلفن بی سیم رو میتوانست بگیرد 
من را صدا می کرد که دوتایی لذتش رو ببریم
دروغ چرا! کم سن بودیم و استراق سمع خیلی لذت بخش بود
اما یکبار یک گفتگویی را شنیدیم که هنوزم که هنوز است یادش که ما افتم ؛ از وضعیت الان کار و بی عدالتی های استخدام ( مثلا) هیچ ککم هم نمی گزدو برایم عادی محسوب می شود
گفتگو بین خانم و آقایی در جریان بود که قرار بود نمره ازمون استخدامی ش رو دست کاری کنند و قبول اعلامش کنند و در جهت تشکر خانوم گفتند که جبران می کنند.. 
با اینکه سنی نداشتم از همان موقع
بد بینی عجیبی نسبت به پیدا کردن کار در جامعه پیدا کردم
و هنوز هم با من است   
هر وقت که اسم آزمون استخدامی رو بشنوم، و ببینم که همه چه با هیجان برای قبولی تلاش می کنند و بعدش می شنوم موفق به قبولی نمی شوند
ناخودآگاه آن مکالمه در نظرم تداعی می شود...
#آذر
از دفتر روزمرگی های من و مهری✍🏻👱🏻‍♀️👩🏻‍⚕️
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شاپرک

رفته از چشم👤

 اتوبوسی آمده از تهران

یکی از صندلی هایش خالی است
قطاری می رود از تبریز
یکی از کوپه هایش خالی است
سینماهای شیراز پر از تماشاچی است
که حتما ردیفی از آن خالی است
انگار..یک نفر هست که اصلا نیست
انگار عده ای هستند که نمی آیند
شاید،کسی در چشم من است
که رفته از چشم
نمی دانم

بیژن نجدی✍🏻
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شاپرک

Simgeh/ yanki

Git sonuna kadar
Yok artık bir duyan umursayan
Oysa ki aşk ölene kadar
Diyordun ya hani yalan dolan

Eriyordum sensiz
Muma dönmüş kalbi
Hiç görmezdin
Niye neden neden neden?
Ve uzatmak yersiz
Nasıl olsa yoldan döndürmezdin
Niye neden neden neden?

Off
Veryansın edemem kadere
Sevdim bu benim meselem
Eğilsem bile devrilmem

Sor
Dönmezsem sebebi ne diye
Aydım iyiye kötüye
Gel gör ki çok zor

Bir süre o sancı
Misafir bir yangı aman aman
Sonra keder bırakır yakanı
Derindedir yankı zaman zaman

Eriyordum sensiz
Muma dönmüş kalbi
Hiç görmezdin
Niye neden neden neden?
Ve uzatmak yersiz
Nasıl olsa yoldan döndürmezdin
Niye neden neden neden?

Off
Veryansın edemem kadere
Sevdim bu benim meselem
Eğilsem bile devrilmem

Sor
Dönmezsem sebebi ne diye
Aydım iyiye kötüye
Gel gör ki çok zor
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شاپرک

دختری بنام آذر

 آدم وقتی روزهایش خاکستری است

قدر آدمهای خوب رو بیشتر می داند

وگرنه در خوشحالی ؛ همه دور تا دور روزگارش؛ حضور دارند

آدم وقتی زندگی اش سخت ؛ و بی مهر می گذرد؛ آدم وقتی صورتش زیبا نیست، دلبر نیست، خوش رو نیست 

آن حس غریب مهربانی رو تا پوست و استخوان میفهمد

تو برای آذرت ؛ برای دختر خورشیدی روی کاشی کاری ها، همان نسیم مهر بودی که آمدی و برای همیشه هر چه خاکستر در فضای ذهنش بود را بردی 

؛ مهم نیست چند ساله شوم

چند تار موی سفید را در آینه ملاقات کنم

پیش تو همیشه قدرتمندم و جوان

خیلی خیلی خیلی خیلی دوستت دارم 

روز عشق مبارک❤❤❤❤



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
شاپرک